گالری تصاویر سوسا وب تولز
Online User


ساعت فلش



جاوا اسکریپت

تبسم - Nafas
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش برای کسی که بدان عمل می کند، مایه رشد است . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :9
بازدید دیروز :6
کل بازدید :47183
تعداد کل یاداشته ها : 23
103/2/13
2:18 ع

?.. می دانــــی چقــــدر ســـخت اســـت که مـ?ــن باغـــم قلـــم بـــردارم

با بغــــض واژه هـــ?ــــایم را انتخــاب کــنــم

وبا اشــکـــ آن هارا بنــویســـم

وتـــو با خنـــده آن هـــارا بخوانــی؟

می دانــ?ــی ?..؟؟؟


93/3/17::: 11:55 ص
نظر() گالری تصاویر سوسا وب تولز
  
  

خداوندا..


به دل نگیر اگر گاهی
زبانم از شکرت باز می ایستد !!...
تقصیری ندارد...
قاصر است
کم می آورد در برابر بزرگی ات...
لکنت می گیرند واژه هایم در برابرت
در دلم اما همیشه


ذکر خیرت جاریست !!...

http://s1.picofile.com/file/8124409850/376a49a5a6e54b6d4773d7f0baec71a1_425.jpg

 


  
  

ابروهای همچو کمانت، تیر عشق را چنان بر دلم فرو برده که با هیچ مرهمی جای این زخم مداوا نمی شود!
قانون جاذبه را بهم ریخته ای با چشمانت ! و چه ظالمانه می دزدی نگاهت را از دلی که قوّت نفس هایش به دیدگان تو گره خورده!
لبخندت همچو خورشید و لبانت چون ناب ترین شهد، دل می برد از هر کسی...!
عاشقان و دلباختگان زیادی داری و من در کنج تنهایی خویش،
دیوانه وار تورا دوست دارم امّا بی آنکه، تو از حال این دل با خبر باشی!
شعرهایم را همیشه از چشمان تو می دزدم و ترانه های دلتنگی سر می دهم...
تو سرسری عبور نکن از این عاشقانه ...!
هر بار که خنده هایت را با کسی قسمت میکنی، آرام آرام جان می دهم در عبور تلخ این ثانیه ها!
ساده از من عبور نکن! تب این عشق درمان ندارد ...



93/3/17::: 11:47 ص
نظر() گالری تصاویر سوسا وب تولز
  
  

خطا از من است، می دانم. از من که سالهاست گفته ام "ایاک نعبد"، اما به دیگران هم دلسپرده ام.

از من که سالهاست گفته ام " ایاک نستعین" ، اما به دیگران هم تکیه کرده ام. اما رهایم نکن...

بیش از همیشه دلتنگم...

به اندازه ی تمام روزهای نبودنم...

 

حرص نخور، ناراحت نباش، اگه چیزی به دست نیاوردی ناامید نشو

چون خدا گفته که، ما بنده‌هارو فقط برای بندگی آفریده

پس حتی در اوج ناراحتی خالصانه بندگی کن، تا بهترین تقدیرهارو برات در نظر بگیره

یادت باشه هر آدمی به جز "اولیاء خدا" وقتی بمیره در حسرت اینه که یه لحظه

فقط یه لحظه زنده بشه و

یه بار خالصانه برای خدا سجده کنه

فرصت رو از دست نده

 

خدا اجازه هست؟

منم شاگرد کوچیکه ی کلاس دنیا، شاگرد کوچیکه که بازیگوشه وگاه گاهی

هوای شیطنت به سرش می زنه و خطا می کنه

و تو همیشه بر خطاهاش قلم عفو

می کشی و اونا می بخشی.

شاگرد کوچیکه که همیشه تکلیفاش ناقصه!

اجازه هست یه چیزی بگم : به خاطرتمامی

خوبی ها، بخشش ها، لطف ها و.....تشکر.

اجازه هست بگم : خیلی دوستت دارم!


اجازه هست دلم که تنگ می شه چند سطری بنویسم؟

به همین سادگی....


93/1/29::: 3:50 ع
نظر() گالری تصاویر سوسا وب تولز
  
  


امروز صبح که از خواب بیدار شدی نگاهت میکردم

و امیدوار بودم که با من حرف بزنی

حتی برای چند کلمه

نظرم را بپرسی یا برای اتفاق خوبی که دیروز در زندگی ات افتاد

از من تشکر کنی.

اما متوجه شدم که خیلی مشغولی مشغول انتخاب لباسی که میخواستی بپوشی.

وقتی داشتی این طرف و آن طرف می دویدی تا حاضر شوی فکر کردم چند دقیقه ای وقت داری که باستی و به من بگویی ..سلام ! اما تو خیلی مشغول بودی

یک بار مجبور بودی منتظر بشوی  وبرای مدت یک ربع کاری نداشتی جز آنکه روی یک صندلی بشینی.

بعد دیدمت که از جا پریدی.خیال کردم میخواهی با من صحبت کنی اما به طرف تلفن پریدی و به دوستت تلفن کردی تا از آخرین شایعات با خبر شوی.

تمام روز با صبوری منتظر بودم . با  آن همه کارهای مختلف گمان میکنم که اصلا وقت نداشتی با من حرف بزنی.

متوجه شدم قبل از نهار مداوم دور و برت را نگاه می کنی

شاید خجالت می کشیدی که با من حرف بزنی.

سرت را به سوی من خم نکردی.

تو به خانه رفتی و به نظر می رسید که هنوز خیلی کارها برای انجام دادن داری.

بعد از انجام دادن چند کار تلویزیون را روشن کردی.

نمیدانم تلویزیون رو دوست داری یا نه؟

در آن چیزهای زیادی نشان می دهند و تو هر روز مدت زیادی از روزت را جلوی آن می گذرانی

در حالی که درباره هیچ چیز فکر نمی کنی و فقط از برنام هایش لذت می بری.

باز هم صبورانه انتظارت را کشیدم و تو در حالی که تلویزیون را نگاه می کردی شام خوردی و باز هم با من صحبت نکردی.

موقع خواب فکر می کنم خیلی خسته بودی.بعد از آنکه به اعضای خانواده ات شب به خیر گفتی به رختخواب رفتی و فورا به خواب رفتی.اشکالی ندارد.

احتمالا متوجه نشدی  که من همیشه در کنارت بودم و این همه کارهای خوب  و حلال را کمک کردم انجام دهی.

من صبورم بیش از آنچه تو فکرش را می کنی.

حتی دلم می خواهد یادت بدهم که تو چطور با دیگران صبور باشی.

من آنقدر دوستت دارم که هر روز منتظرت هستم.

منتظره یک سرتکان دادن…دعا…فکر …یا گوشه ای از قلبت که متشکر باشد.

خیلی سخت است که یک مکالمه یکطرفه داشته باشی.

خوب من باز هم منتظرت هستم…سراسر پر از عشق تو.

به امید آنکه شاید امروز کمی هم به من وقتبدهی.

آیا وقت داری که این را برای کس دیگری هم بفرستی؟

اگر نه عیبی ندارد…..می فهمم!! ام هنوز دوستت دارم…….


http://images.persianblog.ir/506141_hzF1OHqt.jpg


 


93/1/14::: 3:32 ع
نظر() گالری تصاویر سوسا وب تولز
  
  

هیچکس جوابی نداد همه ی کلاس یکباره ساکت شد همه به هم دیگه نگاه می کردند ناگهان لنا یکی از بچه های کلاس آروم سرشو انداخت پایین در حالی که اشک تو چشاش جمع شده بود. لنا 3 روز بود با کسی حرف نزده بود بغل دستیش نیوشا موضوع رو ازش پرسید .بغض لنا ترکید و شروع کرد به گریه کردن معلم اونو دید و…
گفت:لنا جان تو جواب بده دخترم عشق چیه؟
لنا با چشمای قرمز پف کرده و با صدای گرفته گفت:عشق؟
دوباره یه نیشخند زدو گفت:عشق… ببینم خانوم معلم شما تابحال کسی رو دیدی که بهت بگه عشق چیه؟
معلم مکث کردو جواب داد:خب نه ولی الان دارم از تو می پرسم
لنا گفت:بچه ها بذارید یه داستانی رو از عشق براتون تعریف کنم تا عشق رو درک کنید نه معنی شفاهی شو حفظ کنید
و ادامه داد:من شخصی رو دوست داشتم و دارم از وقتی که عاشقش شدم با خودم عهد بستم که تا وقتی که نفهمیدم از من متنفره بجز اون شخص دیگه ای رو توی دلم راه ندم برای یه دختر بچه خیلی سخته که به یه چنین عهدی عمل کنه. گریه های شبانه و دور از چشم بقیه به طوریکه بالشم خیس می شد اما دوسش داشتم بیشتر از هر چیز و هر کسی حاضر بودم هر کاری براش بکنم هر کاری…
من تا مدتی پیش نمی دونستم که اونم منو دوست داره ولی یه مدت پیش فهمیدم اون حتی قبل ازینکه من عاشقش بشم عاشقم بوده چه روزای عشنگی بود sms بازی های شبانه صحبت های یواشکی ما باهم خیلی خوب بودیم عاشق هم دیگه بودیم از ته قلب همدیگرو دوست داشتیم و هر کاری برای هم می کردیم من چند بار دستشو گرفتم یعنی اون دست منو گرفت خیلی گرم بودن عشق یعنی توی سردترین هوا با گرمی وجود یکی گرم بشی عشق یعنی حاضر باشی همه چیزتو به خاطرش از دست بدی عشق یعنی از هر چیزو هز کسی به خاطرش بگذری اون زمان خانواده های ما زیاد باهم خوب نبودن اما عشق من بهم گفت که دیگه طاقت ندارم و به پدرم موضوع رو گفت پدرم ازین موضوع خیلی ناراحت شد فکر نمی کرد توی این مدت بین ما یه چنین احساسی پدید بیاد ولی اومده بود پدرم می خواست عشق منو بزنه ولی من طاقت نداشتم نمی تونستم ببینم پدرم عشق منو می زنه رفتم جلوی دست پدرم و گفتم پدر منو بزن اونو ول کن خواهش می کنم بذار بره بعد بهش اشاره کردم که برو اون گفت لنا نه من نمی تونم بذارم که بجای من تورو بزنه من با یه لگد اونو به اونطرف تر پرتاب کردم و گفتم بخاطر من برو … و اون رفت و پدرم منرو به رگبار کتک بست عشق یعنی حاضر باشی هر سختی رو بخاطر راححتیش تحمل کنی.بعد از این موضوع غشق من رفت ما بهم قول داده بودیم که کسی رو توی زندگیمون راه ندیم اون رفت و ازون به بعد هیچکس ازش خبری نداشت اون فقط یه نامه برام فرستاد که توش نوشته شده بود: لنای عزیز همیشه دوست داشتم و دارم من تا آخرین ثانیه ی عمر به عهدم وفا می کنم منتظرت می مونم شاید ما توی این دنیا بهم نرسیم ولی بدون عاشقا تو اون دنیا بهم می رسن پس من زودتر می رمو اونجا منتظرت می مونم خدا نگهدار گلکم مواظب خودت باش
دوستدار تو (ب.ش)
لنا که صورتش از اشک خیس بود نگاهی به معلم کردو گفت: خب خانم معلم گمان می کنم جوابم واضح بود
معلم هم که به شدت گریه می کرد گفت:آره دخترم می تونی بشینی
لنا به بچه ها نگاه کرد همه داشتن گریه می کردن ناگهان در باز شد و ناظم مدرسه داخل شدو گفت: پدرو مادر لنا اومدن دنبال لنا برای مراسم ختم یکی از بستگان
لنا بلند شد و گفت: چه کسی ؟
ناظم جواب داد: نمی دونم یه پسر جوان
دستهای لنا شروع کرد به لرزیدن پاهاش دیگه توان ایستادن نداشت ناگهان روی زمین افتادو دیگه هم بلند نشد
آره لنای قصه ی ما رفته بود رفته بود پیش عشقش ومن مطمئنم اون دوتا توی اون دنیا بهم رسیدن…
لنا همیشه این شعرو تکرار می کرد
خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد؟ خواهان کسی باش که خواهان تو باشد
خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد؟ آغاز کسی باش که پایان تو باشد

ه


92/7/25::: 9:9 ع
نظر() گالری تصاویر سوسا وب تولز
  
  

هع

باران باش تا به تو عادت نکنند ، هر وقت بیایی دوستت داشته باشند 
گناه بارون نیست اگه تو خاک ریشه نداره 

ب

وقتی باران می بارد با همین قلب عاشق ، بدون هیچ چتر و سرپناهی در زیر آن قدم میزنم. 
وقتی باران می بارد یاد و خاطرات در کنار تو بودن در دلم زنده می شود. 
باران را دوست دارم زیرا تو را در آن لحظه حس میکنم. 
عاشق بارانم ، زیرا عاشق قلب مهربان تو هستم. 
وقتی باران می آید ، احساس میکنم در کنارمی. 
احساس میکنم دستان گرمت درون دستهای من است و با هم قدم میزنیم در زیر قطره های مهربان باران. 
صدای رعد آسمان مرا به یاد آن لحظه می اندازد که با فریاد به تو میگفتم دوستت دارم عزیزم. 
بیا تا دوباره لحظه های بارانی را با حضور در کنار هم عاشقانه کنیم. 
بیا تا مثل باران شویم ، همان بارانی که عاشقانه بر روی درختان می بارد و آنها را تازه میکند. 
وقتی باران می بارد ، دلم میخواهد تا آخرین قطره اش در زیر آن بمانم. 
بمانم و به تو فکر کنم ، به لحظه های زیبای با تو بودن بیندیشم. 
باران ببار که دلم هوای یارم را کرده است. 
ببار که صدای قطره هایت مرا به یاد درد دلهای عاشقانه با یارم می اندازد. 
حضورت مرا یاد حضور یارم در آغوشم می اندازد. 
لطافتت مرا به یاد گرمی و لطافت دستان یارم می اندازد. 


92/4/30::: 12:15 ص
نظر() گالری تصاویر سوسا وب تولز
  
  

ا

    تو که همواره یادم هستی و با من    

    تو که هستی به من نزدیکتر از شارگ گردن

    تو که کردی مرا اشرف به هر مخلوق 

    تو که دادی به من عاشق شدن بر خالق و مخلوق

    خدایا از تو ممنونم


92/4/26::: 4:28 ع
نظر() گالری تصاویر سوسا وب تولز
  
  

خدایادراین دنیا گناهم چیست؟

به غیرازعاشقی پشت وپناهم چیست؟

نمی دانم کی ام گم کردام خودرا!

دراین بی فصل بودن گناهم چیست؟

زبانم مثل سنگی سخت وساکت شد.

نمی دانم دلیل این شعر های گاه گاهم چیست؟؟؟


92/4/20::: 2:12 ع
نظر() گالری تصاویر سوسا وب تولز
  
  
<      1   2   3      >