گالری تصاویر سوسا وب تولز
Online User


ساعت فلش



جاوا اسکریپت

فروردین 93 - Nafas
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کاش تازیانه هایی بر سر یارانم بود تا درحلال و حرام تفقّه می کردند . [امام صادق علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :4
بازدید دیروز :3
کل بازدید :47078
تعداد کل یاداشته ها : 23
103/2/1
1:54 ع

خطا از من است، می دانم. از من که سالهاست گفته ام "ایاک نعبد"، اما به دیگران هم دلسپرده ام.

از من که سالهاست گفته ام " ایاک نستعین" ، اما به دیگران هم تکیه کرده ام. اما رهایم نکن...

بیش از همیشه دلتنگم...

به اندازه ی تمام روزهای نبودنم...

 

حرص نخور، ناراحت نباش، اگه چیزی به دست نیاوردی ناامید نشو

چون خدا گفته که، ما بنده‌هارو فقط برای بندگی آفریده

پس حتی در اوج ناراحتی خالصانه بندگی کن، تا بهترین تقدیرهارو برات در نظر بگیره

یادت باشه هر آدمی به جز "اولیاء خدا" وقتی بمیره در حسرت اینه که یه لحظه

فقط یه لحظه زنده بشه و

یه بار خالصانه برای خدا سجده کنه

فرصت رو از دست نده

 

خدا اجازه هست؟

منم شاگرد کوچیکه ی کلاس دنیا، شاگرد کوچیکه که بازیگوشه وگاه گاهی

هوای شیطنت به سرش می زنه و خطا می کنه

و تو همیشه بر خطاهاش قلم عفو

می کشی و اونا می بخشی.

شاگرد کوچیکه که همیشه تکلیفاش ناقصه!

اجازه هست یه چیزی بگم : به خاطرتمامی

خوبی ها، بخشش ها، لطف ها و.....تشکر.

اجازه هست بگم : خیلی دوستت دارم!


اجازه هست دلم که تنگ می شه چند سطری بنویسم؟

به همین سادگی....


93/1/29::: 3:50 ع
نظر() گالری تصاویر سوسا وب تولز
  
  


امروز صبح که از خواب بیدار شدی نگاهت میکردم

و امیدوار بودم که با من حرف بزنی

حتی برای چند کلمه

نظرم را بپرسی یا برای اتفاق خوبی که دیروز در زندگی ات افتاد

از من تشکر کنی.

اما متوجه شدم که خیلی مشغولی مشغول انتخاب لباسی که میخواستی بپوشی.

وقتی داشتی این طرف و آن طرف می دویدی تا حاضر شوی فکر کردم چند دقیقه ای وقت داری که باستی و به من بگویی ..سلام ! اما تو خیلی مشغول بودی

یک بار مجبور بودی منتظر بشوی  وبرای مدت یک ربع کاری نداشتی جز آنکه روی یک صندلی بشینی.

بعد دیدمت که از جا پریدی.خیال کردم میخواهی با من صحبت کنی اما به طرف تلفن پریدی و به دوستت تلفن کردی تا از آخرین شایعات با خبر شوی.

تمام روز با صبوری منتظر بودم . با  آن همه کارهای مختلف گمان میکنم که اصلا وقت نداشتی با من حرف بزنی.

متوجه شدم قبل از نهار مداوم دور و برت را نگاه می کنی

شاید خجالت می کشیدی که با من حرف بزنی.

سرت را به سوی من خم نکردی.

تو به خانه رفتی و به نظر می رسید که هنوز خیلی کارها برای انجام دادن داری.

بعد از انجام دادن چند کار تلویزیون را روشن کردی.

نمیدانم تلویزیون رو دوست داری یا نه؟

در آن چیزهای زیادی نشان می دهند و تو هر روز مدت زیادی از روزت را جلوی آن می گذرانی

در حالی که درباره هیچ چیز فکر نمی کنی و فقط از برنام هایش لذت می بری.

باز هم صبورانه انتظارت را کشیدم و تو در حالی که تلویزیون را نگاه می کردی شام خوردی و باز هم با من صحبت نکردی.

موقع خواب فکر می کنم خیلی خسته بودی.بعد از آنکه به اعضای خانواده ات شب به خیر گفتی به رختخواب رفتی و فورا به خواب رفتی.اشکالی ندارد.

احتمالا متوجه نشدی  که من همیشه در کنارت بودم و این همه کارهای خوب  و حلال را کمک کردم انجام دهی.

من صبورم بیش از آنچه تو فکرش را می کنی.

حتی دلم می خواهد یادت بدهم که تو چطور با دیگران صبور باشی.

من آنقدر دوستت دارم که هر روز منتظرت هستم.

منتظره یک سرتکان دادن…دعا…فکر …یا گوشه ای از قلبت که متشکر باشد.

خیلی سخت است که یک مکالمه یکطرفه داشته باشی.

خوب من باز هم منتظرت هستم…سراسر پر از عشق تو.

به امید آنکه شاید امروز کمی هم به من وقتبدهی.

آیا وقت داری که این را برای کس دیگری هم بفرستی؟

اگر نه عیبی ندارد…..می فهمم!! ام هنوز دوستت دارم…….


http://images.persianblog.ir/506141_hzF1OHqt.jpg


 


93/1/14::: 3:32 ع
نظر() گالری تصاویر سوسا وب تولز